روزی در جنگ با سپاهیان هند؛ نادرشاه چشمش به سرباز پیری در میان لشکریانش افتاد که با ریش سفید همچون شیر می جنگید. نادر شاه این پیرمرد را فراخواند و از او پرسید: بگو ببینم سیزده سال پیش مگر تو در اصفهان نبودی که دشمنان توانستند اصفهان را بگیرند؟
پیرمرد جواب داد:
آن روز من در اصفهان بودم؛ اما تو نبودی.
منبع : کتاب پاسخ به تاریخ نوشته محمدرضا پهلوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر