۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

آدرس دادن ما ایرانیان قبل و بعد انقلاب ( طنز )


آدرس دادن ما ایرانیان قبل از انقلاب : خیابان شاه عباس رو میری میرسی به بزرگراه شاهنشاهی – بعدش میرسی به خیابان کوروش کبیر مستقیم که بری میرسی به خیابون نادرشاه – کوچه امیر کبیر ساختمان آپادانا .
حالا آدرس دادن ما ایرانیان بعد از انقلاب : خیابان فداییان اسلام رو میری میرسی به بزرگراه یادگار امام (ره) بعدش چهارراه انقلاب را میری به سمت خیابون شهید طوسی بالاتر از شیخ فضل الله نوری کوچه شهید مقانلو ساختمان شهدای عملیات والفجر .
تو رو خدا مقایسه کنید .....

۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

افشاگری در مورد آقای "جواد امام" یک دزد فاسد هوادار جنبش سبز که اکنون در اوین به سر میبرد

درود . قبل از قلم برداشتن باید خدمت دوستان عرض کنم که هدف بنده از این افشا گری یا به معنای واقعی کلمه روشنگری از بعضی از مسائل هیچ یک دفاعیاتی از اقدامات وحشیانه و غیر قابل تحمل جمهوری اسلامی و حمایت از زندانی شدن این فردی که بحث بر سر آن است نیست بلکه فقط قصد و نیت یک روشنگری را برای عزیزان دارم و خواهشا خوب و دقیق به این نوشته توجه فرمایید که منجهر به زود قضاوت کردن شما نشود .
جواد امام کیست :
وی فردی میانسال است که پس از انقلاب اسلامی از طریق مساجد محله به تدریج راه ترقی را در وابستگی به نظام جمهوری اسلامی پیش گرفت . وی به همراه خواهر خود در مجلس شورای اسلامی نفوذ داشتند و جواد امام که از یک طبقه متوسط جامعه بود و پدر وی در منطقه 10 تهران یک کبابی داشت توانست در سالهای اخیر و تا قبل از سال 1388 عضو سازمان مجاهدین انقلاب – معاون وزیر نیرو را به عهده گیرد و سرانجام در بهبوهه روزهای منتهی به انتخابات از قبل تعیین شده خرداد 1388 مسئولیت ستاد مهندس میر حسین موسوی را بر عهده گیرد و برای ایشان تبلیغ میکرد که در همان سال و پس از موضع گیری های موسوی و قضیه اصلاح طلبان جواد امام هم دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل گردید و چندی بعد دختر 19 ساله وی نیز مدتی در بازداشت به سر میبرد و اکنون هم این آقا در بند 350 زندان اوین به سر میبرد .
نمونه ای از فسادهای جواد امام در طول قدرت : جواد امام همیشه خود را فردی مذهبی جلوه می داد و همچنین در محله قدیمی خود در خیابان سلسبیل (رودکی) چندین خانه را با زور از چنگ صاحب خانه ها در آورد و تبدیل کرد به حسینیه امام حسین که در روزهای محرم با حضور خود جواد امام پذیرای مردم و همچنین بزرگان بود . وی اکنون در محله شهرک غرب تهران زندگی میکند ( البته اکنون در زندان به سر میبرد ) اما در محل های مختلف برای خود ملک های گوناگونی خریداری میکرد و متاسفانه طریقه خریداری کردن ملک ها توسط جواد امام به این صورت بود که مالک را به زور وادار به فروش ملک میکردند چنانچه آن کاسب یا صاحب خانه راضی به این کار نمیشد به زور متوسل میشد و همچنین با توجه به تحقیقات بعمل آمده یکی از کسبه که صاحب نانوایی بوده و سالهای سال کاسبی میکرده و خرج و مخارج خود را از آن مغازه بدست می آورده چنان میگوید که پس از اینکه به جواد امام در رابطه با فروش ملک خود به آقای امام جواب رد داده است جواد امام و نوچه هایش در مغازه وی مقداری تریاک جاسازی کردند و بالافاصله وی را تهدید کردند که اگر راضی به فروش مغازه با قیمت تعیین شده نگردد این موضوع جاسازی مواد مخدر را به پلیس گزارش میدهد و سالهای سال با پول ملت و با زور دولت هزاران کاسب و مالک را به زور در بدر کرد و برخی از این ملک ها را برای خودنمایی تبدیل کرده است به هیئت های عزاداری که همه ساله جمعی مفت خور حکومتی در آن جمع می شوند و از آنها پذیرایی می شود . و همچنین مدارکی یافت شده حاکی از آن است که آقای جواد امام در روزهای اوایل انقلاب و شیوع جنگ داخلی با گروههای مخالف نظام وی به طور پنهانی جای بسیاری از جوانان عضو مجاهدین خلق را گزارش میداده و با پیگیری های حکومت آن جوانان دستگیر و همگی تیربار می شدند .
درست است که امروز جواد امام هم در زندان به سر میبرد اما نمی شود گذشته این آقایون را به آسانی فراموش کرد مخصوصا که بدون شک حاضر به توبه نخواهند بود و اگر باز هم مورد عنایت این حکومت نکبت بار قرار گیرند راه سابق خود را پیشه میگیرند .

۱۳۹۰ بهمن ۸, شنبه

بها و هزینه یک " انقلاب " برای ایران کمتر از یک " جنگ " برای تغییر رژیم نخواهد بود ....

کسانی که با شنیدن حتی اسم جنگ با تعصب تمام این راه کار را رد میکنند هرگز با خود ننشسته اند تا کمی با عقل و منطق به بعد قضیه نگاه کنند . درست است هر انسانی مخالف جنگ در کشورش است اما باید تمام مسائل را هم در نظر گرفت . با شناختی که از ملت ایران و آن اتحاد درهم ورهم و چیزی که از نظام دیکتاتوری اسلامی داریم اگر هم انقلابی در طی سالها در ایران صورت گیرد بدون شک بهای آن که باید با خون ملت و پول نفت پرداخت شود کمتر از یک جنگ جهت تغییر رژیم در ایران که مسلما از سوی آمریکا صورت خواهد گرفت نخواهد بود .
همانطور که از اسم کلمه مشخص است " انقلاب " یعنی دگرگونی صد در صد و اگر این دگرگونی جهت بیرون راندن ملایان از ایران باشد بدون شک کشته شدگانی که این انقلاب باید از جان ملت بپردازد کمتر از یک جنگ نخواهد بود و همچنین اعتصابات و تعطیلی ها و ورشکستگی ها که با پیروزی یک انقلاب در ایران شیوع خواهد گرفت و اگر تمامی این مسائل را در نظر بگیریم به این نتیجه خواهیم رسید که جنگی که شاید در راه باشد پر خطر ساز تر از یک انقلاب نخواهد بود .
پشتیبانی اخیر دکتر علی میرفطروس در خصوص حمله نظامی آمریکا علیه رژیم آخوندی در ایران با وجود اینکه با واکنش های بسیاری که خود را مثلا ملی مینامند مواجه شد اما باید از خود این سوال را پرسید که هدف ما واقعا سرنگونی رژیم است یا این مبارزات را برای خود به سرگرمی مبدل ساختیم !؟ و این در صورتی است که حتی یک روز رژیم اسلامی در ایران پایدار باشد آن روز چند تنی از هموطنانمان اعدام می شوند .
در مورد دفاعیات شاهزاده رضا پهلوی از عدم حمله نظامی آمریکا علیه ایران را نمیتوان بی ارزش دانست چرا که همه میدانیم که شاهزاده مخالفت خود از طرح حمله نظامی را همانطور که بیان کردند باعث نابودی ایران میدانند اما شاید باید این ادعاهای شاهزاده را به حساب احساسات و عواطف ایشان نسبت به ایران و وطن دوستی این بزرگ گذاشت و چرا که شاید همین شاهزاده هم در کنار راه کارهایی که برای سقوط رژیم اسلامی و نجات ایران دارند حمله نظامی را بدون ثمر نمیدانند .
پس اگر بخواهیم بدون خیال پردازی و با عقل و منطق و آن چیزی که امروز موجود است در ایران به این قضیه نگاه کنیم درصد احتمال حمله نظامی علیه رزیم اسلامی خیلی بالاتر از یک انقلاب خودجوش از سوی ملت خواهد بود و این رو ملت ایران ثابت کرده است که اگر هم انقلابی در راه باشد سالهای سال به طول خواهد رسانید ولی این در صورتی است که اگر از طرح حمله نظامی آمریکا علیه رزیم حاکم بر ایران حمایت کامل شود و یک درخواستی از سوی ملت ایران به وزیران دفاع و بزرگان سیاست غرب انجام گیرد خیلی راحت تر میتوانیم به مقصود خود برسیم . حمله نظامی و انقلاب هر دو دربردارنده هزینه های گزافی هستند که ملت ایران باید برای آزادی خود بپردازد اما چرا که حمله نظامی امیدوارتر و عاقلانه تر در در مورد ایران امروز خواهد بود .

۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

کاگران صنعت نفت که سال 57 اعتصاب کردند با جیب پر وارد معرکه شدند – کارگان امروز که زیر خطر فقر هستند برای اعتصاب نیازمند سرمایه گذاری ها هستند پس بیکار نشینیم .....

با توجه به موقعیت امروز اقتصادی و صنعتی ایران که روز به روز ضعف پایه های صنعت ایران احساس می شود و همچنین اخبار جدید از صنعت نفت حاکی از آن است که به دلیل تحریم نفت ایران و عدم فعالیت شرکت های نفتی اروپایی در صنعت نفت ایران صنعت این کشور از برخورداری وسایل و تکنولوزی روز و پیشرفه برای استخراج نفت روزانه محروم است و عدم توانایی صنعت نفت ایران برای استخراج نفت بیشتر از چاه های زیر زمینی موجب شده است که باز هم نوعی بی ثباتی در اقتصاد ایران روی دهد و همچنین ده ها مشکلات دیگر که صنعت ایران و شرکت ها و کارخانجات دولتی روز به روز با آن مواجه می شوند . خب طبیعتا در چنین شرایطی و در حالی که تحریمات بر علیه رزیم در ایران تلقی می شود دور از ذهن نیست که کارگران صنایع و معادن کشور دست به یک اعتصاب بزرگ بزنند و رسما پایه های سست اقتصاد رزیم را تبر زنند که خود به خود موجبات تغیر رزیم را فراهم خواهد ساخت . اما از نظری دیگر چنین تعاملی نیازمند یک سرمایه گذاری بزرگ است چرا که کارگری که هم اکنون در زیر خط فقر امرار معاش میکند هیچ تضمینی ندارد که در صورت عدم دست به کار شدن و تعطیلی و اعتصاب چه به روز او خواهد آمد ؟ .
درست است که عدم فعالیت کارگران در صنعت نفت ایران در سالهای منتهی به انقلاب 57 بسیار تجربه ای روشن و قابل درک است و همین اعتصاب حتی رزیم را وادار به واردات بنزین از کشور همسایه برای خودروهای نظامی کرده بود اما این اصل رو هم در نظر باید داشت که آن روزها کارگران زیر خط فقر جامعه محسوب نمیشدند و آنها همان کارگرانی بودند که در سهم کارخانجات و صنعت کشور شریک بودند و مسلما از بودجه کافی برای خانه نشینی و امرار معاش خانواده خود برخوردار بودند اما شرایط کرگران امروز که ماهها حقوق خود را دریافت نکرده اند بسیار متفاوت تر است بنابراین چشم همگان به سرمایه ها می رود چه داخلی و چه خارجی . گزینه نخست برای تامین حقوق کارگران در صورت اعتصاب این قشر باید از طریق اصلاح طلبان تامین گردد که اکثریت اصلاح طلبان بالاخص داخل ایران از جمله هاشمی رفسنجانی از سرمایه کلانی برخوردار هستند و مسلما چنین هزینه ای از وی بدور نخواهد بود و دیگر سرمایه ها که میتواند از طریق رهبران اپوزیسیون و رهبران کشورهای مخالف نظام حاکم بر ایران یا سرمایه داران مستقل و خصوصی و تجار صورت گیرد .
پس لطفا کارگران بالاخص کاگران صنعت نفت را حمایت مالی کنیم تا بتوانند دست به یک اعتصاب بزرگ بزنند .

۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی امسال روز 26 دی ماه (شاه رفت امام آمد) را به مانند سالهای قبل جلوه نداد و حرفی در این باره زده نشد ؟

اگر دقت کرده باشیم امسال بر خلاف سالهای گذشته که شوق و هیجانی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی به مناسبت روز 26 دی ماه ( شاه رفت امام آمد ) بر قرار بود اما امسال هیچ هیاهویی از این قبیل دیده نشد حتی کوچکترین اشاره ای به این روز در هیچ شبکه ای از سیما نشد . در صورتی که سالهای پیش هزاران تصویر و سرود و عکس در این زمینه و روزی که بعضا نظام شاهنشاهی سقوط کرده و آخرین شاه وطن را بدرود گفت تمامی برنامه روزانه صدا و سیما را تکمیل می کرد .
نه تنها این روز بلکه نزدیک به دو سال است که حکومت اسلامی دست خود را برای تمامی روی کرده است بلکه روز 22 بهمن هم زیاد به بحث و مباحث آن روز نمیپردازد و فقط با یک عکسی از ورود خمینی به ایران اکتفا میکنند .
شاید این اصل نشانگر یکی از برد های جنبش مردمی در این دو سال اخیر باشد که حکومت بعضا در حیطه خودنمایی باخته است . شاید دیگر دلیلی نمیبینند که مردم هم در خوشحالی خود از پیروزی انقلاب ننگین اسلامی شریک کنند . مردمی که در این سی و سه سال به خوبی درک کرده اند که از آغاز تا کنون این حکومت جز خاری و نکبت چیزی به ارمغان نیاورده است .
بسیار جای خوشحالی دارد که حکومت اسلامی دیگر روزهایی که به یادبودی از پیروزی انقلاب یا سقوط نظام شاهنشاهی ختم می شود را نمیتواند و قدرت آن را دیگر ندارد که در محیط تلویزیون جشنی به پا کند و به این روز با گستاخی تمام افتخار کنند .
به عقیده بنده همین امر که شاید زیاد هم جدی به نظر نیاید یک پیروزی و برد برای ما ملت محسوب می شود .
در واقع صدا و سیمای ( میلی) جمهوری اسلامی شکست را پذیرفت . و گزافه گویی را تا اطلاع ثانوی تعطیل کرده است .

۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

سلطنت طلب ها میگفتند : خدا – شاه – میهن / مصدقی ها می گفتند : خدا – میهن – شاه / حالا ما امروز باید بگوییم شاه – خدا – میهن .

سلطنت طلب ها میگفتند : خدا – شاه – میهن / مصدقی ها می گفتند : خدا – میهن – شاه / حالا ما امروز باید بگوییم شاه – خدا – میهن .
چون که دیدیم وقتی که شاه روز 26 دی ماه سال 1357 ایران را ترک کرد خداوند بود و هست و میهن هم بود و هست اما میهن بدون وجود شاه دربدر و آواره و ویران گردیده است .
پس بدون وجود شاه میهنی آباد در کار نیست .
 این از برکت وجود شاه بود که ایران هم پر و بال گرفت .
در دیده ما شاه بود سایه یزدان / تا کور شود دیده بیگانه پرستان

۱۳۹۰ دی ۲۰, سه‌شنبه

بلاتکلیفی محرم و نا محرم در اسلام

در دین اسلام بحثی است با مضمون محرم و نامحرم که بسیار به آن تاکید شده است .
اسلام یکسری از افراد را به هر کسی اعم از دختر یا پسر بطور طبیعی محرم میداند از جمله عمه – خاله برای پسر و  دایی – عمو برای دختر و همچنین پدر و مادر برای فرزند . و در این صورت است که پسر در هر سنی میتواند خاله و عمه خود را ببوسد و موی بدون حجاب آنها را نیز ببیند و همچنین یک دختر در هر سنی میتواند دایی و عموی خود را ببوسد و جلوی آنها بدون حجاب ظاهر شود .
اما یک معقوله دیگر هم در اسلام میباشد بنام صیغه ی محرمیت که بین زوجین و دختر و پسر غریبه توسط یک ملا خوانده می شود که مثلا پس از خواندن این صیغه که هیچ یک معنای فارسی آنرا نمیدانند دختر و پسر با هم محرم می شوند و دیگر راحت هستند به انجام هر کاری .......
خب در واقع الان این آقا پسر یا آقا داماد که الان با یک دختر محرم شده قبل تر هم بطور طبیعی با عمه و خاله های خود محرم بوده و هیچ فرقی بین محرمیت با همسر یا خاله و عمه در قرآن دیده نمی شود و چه بسا محرمیت پسر با عمه و خاله خیلی عمیق تر از محرمیت او با زنش باشد که فقط با خواندن یک خطبه عملی می شود پس چرا آن پسر حق دارد زن خود را برهنه مشاهده کند و با او رابطه جنسی داشته باشد اما حق ندارد خاله و عمه خود را برهنه مشاهده کند و رابطه جنسی با آنها داشته باشید یا اصلا با آنها ازدواج کند !!؟؟
همچنین یک دختر که حق ندارد به همان راحتی که با همسر خود میباشد با دایی و عموی خود باشد در صورتی که با هر دوی آنها محرم است! ؟
این یکی از نقص های دین اسلام است که متاسفانه هیچ کسی در مورد آن بحث نمیکند و متاسفانه روحانیون هم وارد جزییات آن نمیشوند یا اینکه قادر به پاسخ آن نیستند یا اینکه مصلحت به پاسخ آن نیست .
ما فقط یاد گرفته ایم بصورت دیکته شده و پیروی از نسل های قبل به دینمان که از قبل برای ما تعیین شده پیروی کنیم و به ما حق هیچ گونه تفکر در باره پیرامون آن نمی دهند .
ما نباید تو سری خور دین باشیم که حاکمان دین این چنین از ما بیگاری بکشند .



۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

خامنه ای اسما رئیسه ولی رسما غلام انگلیسه




یک عمر است که یک ملت سر کار است .
آقایان بلند والا آقایون اینتلجنت سرویسی – آقایون سی – آی – ای آقایون غربی – آقایون انگلیسی اگر واقعا از روی ترس قدرت گیری جمهوری اسلامی و به خطر افتادن منطقه مجبور به تحریم شده اید لطفا این مسائل هم از قلم نیندازید : ( صرفا جهت اطلاع این آقایون )

1 ) اخراج فرزندان آقازاده های رژیم که اکثرا در دانشگاههای انگلستان تحصیل می کنند .
2 ) جلوگیری از تدریس استادان انگلیسی در دانشگاه امام صادق تهران برای آموزش رمز و راز حفظ اطلاعات .
3 ) جلوگیری از سفر آقایون و اقوام این آقایون به کشورهایتان و عدم سخنرانی این آقایون در جمع کنفرانس ها .
4 ) تعطیلی دفاتر کنفرانس های اسلامی که توسط روحانیون رژیم هدایت می شوند که چندی پیش ایرانیان مخالف رژیم مقیم لندن دور یکی از این دفاتر آقایون به نشانه اعتراض تحصن کرده بودند .
5 ) حمله نظامی به مراکز هسته ای ایران ( اگر واقعا همانطور که ادعا میکنید مطمئن هستید که رژیم اسلامی در خفا مشغول چنین اقدامی خطر ساز بشریت است ) .
6 ) قبل از اینکه آقایون پس از سی و سه ساله به سفارت شما در تهران حمله ور شوند و با یک اقدام زد و بندی که از پیش ساخته شده بوده بین دو دول شما خودتان سفارتتان را تعطیل می کردید نه اینکه علاوه بر یک سفارت در خیابان چهار راه استانبول تهران یک سفارت دیگر و کوچکتر هم در خیابان ظفر تهران داشته باشید ! .
7 ) تحریم بنزین وارداتی به ایران که با توجه به تخمین سیاستمداران جمهوری خواه در آمریکا اگر یک سال بنزین به ایران وارد نشود خود به خود باعث تغییر رژیم در ایران می شود که متاسفانه تا به حال عملی نشده ! .
8 ) حمایت مالی و تجهیزاتی از اپوزیسیون مخالف رژیم اسلامی در خارج از کشور ( بجای هزینه ای که برای تقویت اصلاح طلبان در انگلستان و همچنین آمریکا می شود ) .
9 ) تعطیلی بی . بی . سی فارسی جمهوری اسلامی در قلب لندن و آغاز بکار یک بی . بی . سی بی طرف و مستقل که مجبور نباشند برنامه روزانه خودشان را از شما تحویل بگیرند ! .
10 ) اجبار و فشار شدید به مقامات رژیم اسلامی مبنی بر اجازه ورود احمد شهید گزارشگر حقوق بشر برای ایران و بازدید وی و مقامات سازمان ملل و حقوق بشری و صلیب سرخ جهانی از زندانهای ایران ( به مانند قبل از انقلاب 1357 که صلیب سرخ جهانی به راحتی با زندانیان سیاسی مصاحبه بعمل می آورد ) .
11 ) رسیدگی کامل به پرونده های قتل های سیاسی وزارت اطلاعات ایران در برون مرز که برای دادگاه های آن کشورها هم اثبات شده از جمله ترور میکونوس در برلین که دادگاه آلمان رسما اعلام کرد ترور پنج فعال کرد مخالف نظام جمهوری اسلامی از سوی مقامات رزیم اسلامی بوده است – یا ترور فریدون فرخزاد – ترور والا گهر تیمسار شهریار شفیق – ترور کاظم رجوی – و همین ماجرای ترور نافرجام سفیر عربستان در واشنگتن که دیگر حرفی از آن زده نشد و انگار توافقی بین سه کشور ایران و عربستان و آمریکا بوجود آمد که به فراموشی سپرده شود ! .
12 ) مجهز کردن معترضین نظام که به خیابانها می آیند و دست خالی مورد هدف آماج گلوله رزیم می شوند به مانند سالهایی که برای مبارزه با کمونیست شوروی سربازان مجاهد افغان را از سلاح های مدرن و سبک مجهز می کردید ( موشک انداز هایی که آمریکا به مجاهدین افغان می داد به راحتی قابل حمل در پشت افراد بود و قادر به هدف قرار دادن حتی جت های جنگی روس ها می بود ) .
و هزار هزار دیگر که می شود کمتر از یکسال رژیم جمهوری اسلامی ساقط شود اما چرا عملی نمی شود خدا داند ؟؟

پس نتیجه میگیریم که این حکومت دست نشانده ی استعمار است و دشمن اصلی انگلیس مردم ایران هستند نه رژیم .
قضاوت را میگذارم با شما ..........

۱۳۹۰ دی ۱۷, شنبه

بی انصافی به قیمت بر باد دادن ایران ؟ پاسخی به مخالفین منتقد نمای شاهزاده رضا پهلوی

در طی دو سال پیش تر و بعد از قیام مردمی سال 1388 و ظهور قوی تر شاهزاده رضا پهلوی به سیاست داخلی ایران بسیار جای افتاده که عده ای که هنوز با خود درگیر هستند یک سری صحنه سازی هایی را در سایتها و بالخص شبکه های اجتماعی ایجاد کنند تا به نوعی مطرح شوند . در میان مردم همیشه یک عده هستند که هیچ وقت راضی نیستند و همیشه یک طلبی را نسبت به دوران و حال و هوای اطراف خود دارند که برای مثال اینها کسانی هستند که همیشه مخالفتی به سخنان شاهزاده رضا پهلوی دارند و به قول معروف خود را منتقد وی میدانند !
شاهزاده رضا پهلوی سالهای جوانی خود شاهد مرگ زود هنگام پدر تاجدارش بود واین در دورانی رخ میداد که پدرش از درد دوری از وطن هر ثانیه سببی میشد برای آزار روح و جسم وی و در حالی که کشور عربی مصر عزای عمومی در کشورش اعلام کرده و هزاران تن از اهالی محترم شهر قاهره مصر به احترام بزرگمرد تاریخ بشریت محمدرضا شاه به مراسم تشییع این فقید پای گذاشته بودند اما در ایران اکثریت ملت از درگذشت وی ابراز خشنودی و شادمانی میکردند اما شاهزاده رضا پهلوی این درد بزرگ را تنهایی به خود تحمیل کرد و هرگز طلب کینه از هم وطنانش نکرد .
شاهزاده سالها از دید بسیاری از ملت که امروزه خواهان برقرای حکومت بدست وی هستند و ادعای هواداری وی را میکنند دور ماند و سالها در غربت ایران را پیگیری کرد و هرگز آن را فراموش نکرد . حالا بعد از جنبش مردمی سال 1388 که باز هم متذکر می شویم ظهور بیش از پیش شاهزاده در حیطه سیاست ایران وی بسیاری بیانیه تهیه دیده اند و بسیاری مصاحبه ها بی غرض و با غرض از ایشان بعمل آمده است که در هیچ یک از این عملکردها و فعالیت های وی هرگز نشانی از حق طلبی و خواهان باز پس گیری تاج و تخت قانونی اش پیدا نمیشود اما نمیدانم که چطور یکسری بی خرد و طلبکار از زمانه همیشه یک مانوری در این حال و هوای مبارزاتی وی میدهند . هنگامی که شاهزاده به مناسبت های مختلف اعم از روز دانشجو – روز کارگر و هر چیز دیگری بیانیه ای که حق طلبی مردم را خواستار است بیان میکند این آقایان از راه می رسند و بحث را به حاشیه میکشانند و شاهزاده را به عمق تاریخ میکشانند که مثلا چرا شما در هنگام نگارش بیانیه به مناسبت روز دانشجو به دانشجویانی که در فلان سال سلطنت پدر شما و در فلان تاریخ در فلان ساعت توسط ارتش پدر شما کشته شدند اشاره نکرده اید و از خانواده ها و بازماندگان این شهدا طلب بخشش نکرده اید ! ؟ واقعا جای بسی تاسف است که بحث یک رخداد تاریخی را به حساب مبارزاتی امروز ایشان که شاید در آن روزها سن و سال نداشتند مینویسند . شاهزاده همیشه و همه جا اعلام کرده اند که هر فردی این حق را دارد که در مورد هر برحه از تاریخ کشورش تحقیق بعمل آورد اما شاید این اصل را فراموش کردند که بگویند بعد از مطالعه آن دوره تاریخی کمی با انصاف تر قدم در بحث بردارید و بحث را به چالش بکشانید . در این سی و سه سال که از عمر ننگین یک حکومت و عمر برباده رفته یک نسل میگذرد هرگز از شاهزاده کتابی به چاب نرسید که از پدر خود دفاع کند یا باز گردد به یک دوره حکومتی که امروزه به صفحات تاریخ پیوسته است . با آنکه ادعاییات دروغین مخالفین قسم خورده رزیم پهلوی بسیار جای دفاع و سرانجام مغلوب کردن آنها را دارد اما هرگز شاهزاده رضا پهلوی از پدر خود در هیچ شرایطی دفاع نکردند و این را سپردند تا تاریخ خود نگارش کند که بسیار جای تامل و تحسین دارد اما این دخالت نکردن شاهزاده در تاریخ گذشته سلطنت پدرش این را هم از نظر وجدان و عقل خواستار است که طرفین مقابل هم رخدادهای پدر ایشان که من کاری به درست یا غلط بودن و خدمت و خیانت بودن آن ندارم به بی انصافی و به بی رحمی به پای شاهزاده رضا پهلوی ننویسند و این دور از ذهن است که ایشان در مورد حوادث و هواشی آن دوران بیایند و به ملت توضیح دهند .
در مورد اینکه بسیاری از موضع گیری سیاسی شاهزاده انتقاد میکنند هم جای بسیار بحث دارد . موضع گیری سیاسی و هدف سیاسی شاهزاده برای آینده ایران بسیار روشن است و آن رسیدن به یک حکومت دموکراسی بر پایه های سکولاریسم است و حتی یک بار هم اشاره از پادشاهی مشروطه از خود شخص شاهزاده برای آینده سیاسی ایران نشده است . خب این مگر دقیقا آن هدفی نیست که مخالفین رزیم جمهوری اسلامی و لائیک ها و سکولار ها و مخالفین سرسخت ملایان خواستار هستند ؟ پس چرا برخی ازاین آقایون که مثلا خود را مخالف و مبارز رزیم اسلامی میدانند از موضع گیری ها و هدف سیاسی ایشون برای ایران آینده انتقاد میکنند !؟
در مورد خود قضاوت کردن های این آقایون به اصطلاح ایران دوست و مخالف شاهزاده رضا پهلوی : یکی این است که بسیاری که حداقل این شجاعت را دارند که میگویند من یک چپی هستم و یا یک مجاهد و این را پیش زمینه بحث میکنند که مثلا آقای رضا پهلوی از کجا معلوم است روزی شما به قدرت در ایران برسید که به مانند پدر خود امثال گلسرخی ها و امثال ما چپی ها را در دادگاه ها محاکمه نکنید ؟ این باز لازمه مقداری وجدان وعقل است که باز میگردد به نوشتن پدر به پای پسر و زود قاضی شدن ها . در صورتی که همگی میدانند که اگر روزی به یمن الهی و حمایت ملت آگاه شاهزاده به مسند قدرت در ایران برسند بی شک هدفی جز دموکراسی در ایران نخواهند داشت و این رو هم از شاهزاده ی امروز و خلق و منش ایشان خواهیم فهمید پس با این حال لازم است ؟ که قاضی شوید و از چنین شخصی چنین دیکتاتوری بسازیم که در عقل خودتان هم نمیگنجد که مثلا از محبوبیت ایشان در بین ملت مخصوصا ستم دیدگان داخل کشور کاسته شود که خدا رو شکر به هدف هم نمیرسد و نخواهد رسید چون امروز ملت ایران دیگر بازیچه دین و بازی های سیاسی جهان نمیشوند و خود اطراف خود را درک میکنند .
نمیدانم طلب شما از شاهزاده رضا پهلوی از دوران پدر و پدر بزرگ ایشان منشا میگیرد که امروزه به صورت یک کینه بچگانه و حالت انتقام گیرانه از وی انتقاد میکنید و همین انتقاد کردنها و جواب درست و قاطع شنیدن ها از شخص شاهزاده نشانی از آزادی بیان از ایشان است که منتقدهای خود را میپذیرد و انتقاد های آنان را هضم میکند و پاسخ میدهد . در صورتی که انتقاد این تعداد اندک که خود را منتقد وی میدانند به آشتی ملی بین مخالفین و مبارزین رزیم اسلامی در ایران ضربه میزند و تحکیم حکومت این ظالمان را امضا میکند اما از این هم وطنانم تقاضا دارم که بینش خود را اصلاح کنید و از دریچه درست و بی غرض به این اصل بنگرید . و بی شک امروزه رهبریت مشخصی جز شاهزاده رضا پهلوی برای آینده ایران نخواهیم داشت . منکر آن نیستیم که نخبگان ما بی نام و نشان در یک گوشه ای از  نیا پرتاب شده اند و از هر یک از آنان میشود استفاده بهینه در ساخت ایران آینده را داشت اما شهرت شخص شاهزاده میتواند یک موفقیت برای ما ایرانیان باشد که با کمک این بزرگ ایرانمان را از نو بسازیم .

به امید اتحاد ایرانیان

۱۳۹۰ دی ۱۶, جمعه

مهاجرت

یکم آگست 1965 (دهم امرداد 1344) نتایج بررسی جهانی جا به جایی ها (مهاجرت) از دیدگاه تغییرات اقتصادی که منظما به هزینه سازمان ملل انجام می شود ایران را از لحاظ مهاجرت اتباع به کشورهای دیگر در ردیف پنج کشور آخر جدول نشان می داد (نزدیک به صفر). نتایج بررسی های پس از آن که ده سال بعد (هشتم آگوست 1975 میلادی) انتشاریافت تغییری در مرتبه ایران نشان نمی داد. از این آمارها چنین برمی آمد که ایرانیان تمایلی به مهاجرت به کشورهای دیگر نداشتند. مهاجرت ایرانیان از سال انقلاب (1978 میلادی) آغاز و هر سال شتاب بیشتری به خودگرفت. برخی از گزارشها حکایت از مهاجرت پنج تا هفت میلیون ایرانی از کشور خود در طول سی و دو سال اخیر دارد که یک مقام اداره آمار و ثبت احوال جمهوری اسلامی اخیرا (بهار 2010) شمار مهاجران را حدود پنج میلیون بیان داشت. در هفته آخر جولای 2010 مطبوعات خارجی در تفسیر تصمیم احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به دادن جایزه به فرزندآوران با تعجب نوشته بودند: "آوردن فرزند بیشتر برای مهاجرت (زندگی) در کشورهای دیگر؟!".
ایرانیان در طول تاریخ دوبار قصد مهاجرت از وطن خود کردند یک بار در قرن هفتم میلادی (به چین و به هند) به دلیل افتادن کشورشان به دست عرب و بار دوم در دهه هاي اخير. ایرانیانی که در قرن هفتم و پس از آن به هند مهاجرت کردند همچنان «پارسی» خوانده می شوند و میهن تازه را صنعتی و اتمی کرده اند.

دکتر نوشیروان کیهانی