۱۳۹۰ دی ۱۷, شنبه

بی انصافی به قیمت بر باد دادن ایران ؟ پاسخی به مخالفین منتقد نمای شاهزاده رضا پهلوی

در طی دو سال پیش تر و بعد از قیام مردمی سال 1388 و ظهور قوی تر شاهزاده رضا پهلوی به سیاست داخلی ایران بسیار جای افتاده که عده ای که هنوز با خود درگیر هستند یک سری صحنه سازی هایی را در سایتها و بالخص شبکه های اجتماعی ایجاد کنند تا به نوعی مطرح شوند . در میان مردم همیشه یک عده هستند که هیچ وقت راضی نیستند و همیشه یک طلبی را نسبت به دوران و حال و هوای اطراف خود دارند که برای مثال اینها کسانی هستند که همیشه مخالفتی به سخنان شاهزاده رضا پهلوی دارند و به قول معروف خود را منتقد وی میدانند !
شاهزاده رضا پهلوی سالهای جوانی خود شاهد مرگ زود هنگام پدر تاجدارش بود واین در دورانی رخ میداد که پدرش از درد دوری از وطن هر ثانیه سببی میشد برای آزار روح و جسم وی و در حالی که کشور عربی مصر عزای عمومی در کشورش اعلام کرده و هزاران تن از اهالی محترم شهر قاهره مصر به احترام بزرگمرد تاریخ بشریت محمدرضا شاه به مراسم تشییع این فقید پای گذاشته بودند اما در ایران اکثریت ملت از درگذشت وی ابراز خشنودی و شادمانی میکردند اما شاهزاده رضا پهلوی این درد بزرگ را تنهایی به خود تحمیل کرد و هرگز طلب کینه از هم وطنانش نکرد .
شاهزاده سالها از دید بسیاری از ملت که امروزه خواهان برقرای حکومت بدست وی هستند و ادعای هواداری وی را میکنند دور ماند و سالها در غربت ایران را پیگیری کرد و هرگز آن را فراموش نکرد . حالا بعد از جنبش مردمی سال 1388 که باز هم متذکر می شویم ظهور بیش از پیش شاهزاده در حیطه سیاست ایران وی بسیاری بیانیه تهیه دیده اند و بسیاری مصاحبه ها بی غرض و با غرض از ایشان بعمل آمده است که در هیچ یک از این عملکردها و فعالیت های وی هرگز نشانی از حق طلبی و خواهان باز پس گیری تاج و تخت قانونی اش پیدا نمیشود اما نمیدانم که چطور یکسری بی خرد و طلبکار از زمانه همیشه یک مانوری در این حال و هوای مبارزاتی وی میدهند . هنگامی که شاهزاده به مناسبت های مختلف اعم از روز دانشجو – روز کارگر و هر چیز دیگری بیانیه ای که حق طلبی مردم را خواستار است بیان میکند این آقایان از راه می رسند و بحث را به حاشیه میکشانند و شاهزاده را به عمق تاریخ میکشانند که مثلا چرا شما در هنگام نگارش بیانیه به مناسبت روز دانشجو به دانشجویانی که در فلان سال سلطنت پدر شما و در فلان تاریخ در فلان ساعت توسط ارتش پدر شما کشته شدند اشاره نکرده اید و از خانواده ها و بازماندگان این شهدا طلب بخشش نکرده اید ! ؟ واقعا جای بسی تاسف است که بحث یک رخداد تاریخی را به حساب مبارزاتی امروز ایشان که شاید در آن روزها سن و سال نداشتند مینویسند . شاهزاده همیشه و همه جا اعلام کرده اند که هر فردی این حق را دارد که در مورد هر برحه از تاریخ کشورش تحقیق بعمل آورد اما شاید این اصل را فراموش کردند که بگویند بعد از مطالعه آن دوره تاریخی کمی با انصاف تر قدم در بحث بردارید و بحث را به چالش بکشانید . در این سی و سه سال که از عمر ننگین یک حکومت و عمر برباده رفته یک نسل میگذرد هرگز از شاهزاده کتابی به چاب نرسید که از پدر خود دفاع کند یا باز گردد به یک دوره حکومتی که امروزه به صفحات تاریخ پیوسته است . با آنکه ادعاییات دروغین مخالفین قسم خورده رزیم پهلوی بسیار جای دفاع و سرانجام مغلوب کردن آنها را دارد اما هرگز شاهزاده رضا پهلوی از پدر خود در هیچ شرایطی دفاع نکردند و این را سپردند تا تاریخ خود نگارش کند که بسیار جای تامل و تحسین دارد اما این دخالت نکردن شاهزاده در تاریخ گذشته سلطنت پدرش این را هم از نظر وجدان و عقل خواستار است که طرفین مقابل هم رخدادهای پدر ایشان که من کاری به درست یا غلط بودن و خدمت و خیانت بودن آن ندارم به بی انصافی و به بی رحمی به پای شاهزاده رضا پهلوی ننویسند و این دور از ذهن است که ایشان در مورد حوادث و هواشی آن دوران بیایند و به ملت توضیح دهند .
در مورد اینکه بسیاری از موضع گیری سیاسی شاهزاده انتقاد میکنند هم جای بسیار بحث دارد . موضع گیری سیاسی و هدف سیاسی شاهزاده برای آینده ایران بسیار روشن است و آن رسیدن به یک حکومت دموکراسی بر پایه های سکولاریسم است و حتی یک بار هم اشاره از پادشاهی مشروطه از خود شخص شاهزاده برای آینده سیاسی ایران نشده است . خب این مگر دقیقا آن هدفی نیست که مخالفین رزیم جمهوری اسلامی و لائیک ها و سکولار ها و مخالفین سرسخت ملایان خواستار هستند ؟ پس چرا برخی ازاین آقایون که مثلا خود را مخالف و مبارز رزیم اسلامی میدانند از موضع گیری ها و هدف سیاسی ایشون برای ایران آینده انتقاد میکنند !؟
در مورد خود قضاوت کردن های این آقایون به اصطلاح ایران دوست و مخالف شاهزاده رضا پهلوی : یکی این است که بسیاری که حداقل این شجاعت را دارند که میگویند من یک چپی هستم و یا یک مجاهد و این را پیش زمینه بحث میکنند که مثلا آقای رضا پهلوی از کجا معلوم است روزی شما به قدرت در ایران برسید که به مانند پدر خود امثال گلسرخی ها و امثال ما چپی ها را در دادگاه ها محاکمه نکنید ؟ این باز لازمه مقداری وجدان وعقل است که باز میگردد به نوشتن پدر به پای پسر و زود قاضی شدن ها . در صورتی که همگی میدانند که اگر روزی به یمن الهی و حمایت ملت آگاه شاهزاده به مسند قدرت در ایران برسند بی شک هدفی جز دموکراسی در ایران نخواهند داشت و این رو هم از شاهزاده ی امروز و خلق و منش ایشان خواهیم فهمید پس با این حال لازم است ؟ که قاضی شوید و از چنین شخصی چنین دیکتاتوری بسازیم که در عقل خودتان هم نمیگنجد که مثلا از محبوبیت ایشان در بین ملت مخصوصا ستم دیدگان داخل کشور کاسته شود که خدا رو شکر به هدف هم نمیرسد و نخواهد رسید چون امروز ملت ایران دیگر بازیچه دین و بازی های سیاسی جهان نمیشوند و خود اطراف خود را درک میکنند .
نمیدانم طلب شما از شاهزاده رضا پهلوی از دوران پدر و پدر بزرگ ایشان منشا میگیرد که امروزه به صورت یک کینه بچگانه و حالت انتقام گیرانه از وی انتقاد میکنید و همین انتقاد کردنها و جواب درست و قاطع شنیدن ها از شخص شاهزاده نشانی از آزادی بیان از ایشان است که منتقدهای خود را میپذیرد و انتقاد های آنان را هضم میکند و پاسخ میدهد . در صورتی که انتقاد این تعداد اندک که خود را منتقد وی میدانند به آشتی ملی بین مخالفین و مبارزین رزیم اسلامی در ایران ضربه میزند و تحکیم حکومت این ظالمان را امضا میکند اما از این هم وطنانم تقاضا دارم که بینش خود را اصلاح کنید و از دریچه درست و بی غرض به این اصل بنگرید . و بی شک امروزه رهبریت مشخصی جز شاهزاده رضا پهلوی برای آینده ایران نخواهیم داشت . منکر آن نیستیم که نخبگان ما بی نام و نشان در یک گوشه ای از  نیا پرتاب شده اند و از هر یک از آنان میشود استفاده بهینه در ساخت ایران آینده را داشت اما شهرت شخص شاهزاده میتواند یک موفقیت برای ما ایرانیان باشد که با کمک این بزرگ ایرانمان را از نو بسازیم .

به امید اتحاد ایرانیان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر